آنتی صهیون אנטי ציון
در دو سوي تنديس پرومتئوس ٬ پيکره هاي "جوان" و "دوشيزه" قرار دارند . اينها اولين انسانهائي هستند که پرومتئوس از خاک خلق کرد . چيدمان پيکره ها به اين ترتيب است : پرومتئوس (معادل يوناني لوسيفر) در مرکز سانکن پلازا واقع شده و در دو طرف آن مخلوقات وي يعني دو انسان قرار دارند . طبق این اعتقاد کفرآمیز ٬ همه ی انسانها مخلوقات پرومتئوس هستند . . يوريزن (Urizen) يا آفريننده ی جهان
در بالاي ورودي ساختمان يک حاشيه ي تزئيني بسيار تاثيرگذار مشاهده مي شود . مردي با ريشهاي بلند را نمايش مي دهد که يک پرگار بزرگ در دست دارد و عبارتي از کتاب اشعيابر روي آن حکاکي شده است . اثر ويليام بليک با نام "Urize" است که در آن خدا به شکل مردي با ريشهاي بلند که پرگاري در دست دارد تصوير شده است!!! اين تصوير در کتاب بليک با نام "Urizen" که در سال ۱۷۹۴ به چاپ رسيده ٬ آمده است . اين نويسنده ی انگليسي بخاطر اسطوره شناسي غنی ٬ اشعار رمزآلود و ساختن مجسمه هايي که به وقايع آينده اشاره داشتند ٬ به شهرت رسيد . اين بخش بخصوص Urizen را نشان مي دهد ؛ خداي جهان مادي . ويژگيهاي وي تقريبا مشابه خداي مکتب عرفان به نام "آفريننده" بوده که عبارتست از خالق جهان پائين ودنياي پر از نقصان ٬ که انسان را در قالب مادي خود محبوس کرده است . کتاب Urizen بازتابي از عقايد اساسي لوسيفر گرائي است که در آن نبرد خير و شر در جهت معکوس با آنچه در فلسفه هاي يهودي-مسيحي آمده ٬ شرح داده شده است. "اثر بليک يک انتقاد بي سابقه و انکار کننده ي اصول تمدن يهودي ـ مسيحي مي باشد: احکام و شريعت . اهريمن بشکل سنتي بعنوان يک اغوا کننده - از سرکشي شيطان تا خوردن ميوه ي ممنوعه مطرح بوده است ولي در اينجا احکام و شريعت قيودي هستند که با دربندکشيدن امکانات نامحدود اين جهان ٬ آنرا به يک زندان خسته کننده از حواس پنجگانه و کتابهاي مقدس تبديل مي کنند . علم ودين در آموزه هاي بليک ديگر نيروهاي مخالف يکديگر نيستند و در عوض هر دو موانع براي رسيدن به دانش حقيقي مي باشند ؛ يکي با محدود کردن وسعت ديد انسان به دنياي مادي و ديگري با محدود ساختن انديشه ي او به کتب مقدس . بنابراين ازنظر بليک ٬ “خير” حقيقي عبارتست از افزايش گستره ي ديد براي رويت امکانات و احتمالات گوناگون موجود در جهان . احتمالا مقصود بليک پيروي از مکاتب عرفاني و رمز آلود مي باشد ولي در مجموع عقايد او مي تواند به تمام اقسام تفکرات تکثرگرايانه نيز تعميم داده شود." Daniil Leiderman چهره ي خداي فرقه ي عرفاني در ورودي ساختمان ٬ در حاليکه يک پرگار بزرگ که ابزار آفرينش وي مي باشد را در دست دارد ٬ نقش بسته است . در اينجا ما شاهد اشاره اي نه چندان زيرکانه به فراماسونري هستيم زيرا طبق اعتقادات فراماسونها پرگار توسط “معمار بزرگ" براي شکل دادن و خلق جهان مادي استفاده مي شود . در زير تصوير Urizen ٬ عبارتي از کتاب اشعيای نبي به چشم مي خورد: "خرد و دانش بايد مايه ي ثبات و پايداري زندگي تو باشد” کتاب اشعيا ۳۳:۶ کتاب اشعيا شامل پيشگوئيهائي از زمان هاي آينده بوده که مجازات و در نتيجه سقوط شهر بابل (هم شهر باستاني بابل و هم بابل جديد) را پيش بيني کرده است . بخشي از اين کتاب که پيشتر در یک مقاله ذکر شد ٬ مبين موضوعاتي است که مردم را از رنجها و محنتهاي بيشمار ايام پيش بيني شده مصون مي دارد : دانش و خرد . اين کتاب زماني را پيش بيني مي کند که "هيچکس در اورشليم بيمار نخواهد بود" و به نظر مي آيد که اين پيشگوئي به زماني اشاره دارد که علوم و فن آوري ها به حدي پيشرفت کرده اند که قادر به درمان تمامي بيماري ها و آلام بشر مي باشند . عبارت "محنتهاي بيشمار” نيز به پيدايش نظم نوين جهاني اشاره دارد ؛ زمانيکه تمامي کشورها در زير پرچم يک حکومت جهاني واحد متحد مي شوند و اين همان هدف خانواده ي راکفلر است . البته این یک نظر شخصیست! . اين مجسمه ي پرومتئوس است . يکي از اساطير يوناني که بخاطر ذکاوت خود شهرت دارد . با اين همه٬ او با دزديدن آتش و دادن آن به انسان ٬ به خدايگان زئوس خيانت کرد . بنابراين او فنوني چون نگارش٬ رياضيات٬ کشاورزي٬ طب و علوم طبيعي را که مقدمه ي پيدايش تمدن هستند ٬ به بشر آموخت . پس از آن زئوس با بستن او به يک تخته سنگ ٬ وي را مجازات نمود; بطوريکه هر روز يک عقاب بزرگ از جگر او تغذيه مي کرد و سپس دوباره جاي آن جگر تازه اي مي روئيد. "پرومتئوس [به معناي “دورانديش”] يک نادان نبود پس چرا بايد از زئوس تمرد مي کرد؟ او سعي کرد تا زئوس را (که همه چيز را مي داند و مي بيند) با يک قرباني دروغين بفريبد . او همچنين آتش را از زئوس دزديد و آنرا به انسانهاي نخستين داد . زئوس تنها پرومتئوس را مجازات نکرد بلکه او همه ي جهان را بدليل طغيانگري اين خداي سرکش (پرومتئوس) تنبيه نمود." Stewart معادل يهودي-مسيحي اين داستان ٬ ماجراي لوسيفر است که به انسان نعمت علم را اعطا کرد ؛ ماجراي شيطان ٬ آدم و حوا .
پرومتئوس هم ارز يوناني لوسيفر در اديان يهودي و مسيحي بوده و نيز نماد روشنگري است. برخي فراماسونهائي که داراي تحصيلات کلاسيک هستند و نيز کساني که از عقايد لوسيفر گرايان تاثير گرفته اند- براي ارائه ي نمونه اي که روشني را به بشر اعطا کرد - به داستان پرومتئوس که آتش را دزديده و به بشر داد ٬ استناد مي کنند . منتقدين چنين کاربردهاي ماسوني را به اسرار پرستش لوسيفر ارتباط مي دهند. Wikipedia پيکره ي انساني ويژه اي که در سانکن پلازا در مرکز راکفلر قرار دارد ٬ پرومتئوس را در حالي مجسم کرده که آتش دزديده شده از زئوس را در دست دارد و آن را به سوي انسانها نگهداشته است . او درون يک حلقه قرار دارد که در قسمت بيروني آن علائم دوازده گانه ي منطقة البروج حکاکي شده است . در پشت اين مجسمه نوشته اي بدين مضمون قرار دارد : پرومتئوس٬ آموزگار همه ي فنون٬ آتش را که براي انسان به معناي راهي بسوي آرمانهاي بزرگ است ٬ به او اعطا نمود. "آرمانهاي بزرگ" يعني رسيدن به روشنيدگي و کسب نيروي خدائي (در واقع همان رویارویی با خدا) . اين اثر هنري اساساً عقايد لوسيفرگرايان را در خود جمع کرده و در ميان تمام آثار هنري موجود در مرکز راکفلر٬ شاخص ترين آنهابه شمار مي رود . لوسيفر گرايان لزوما شيطان را بعنوان يک موجود ماورائي نمي پرستند . در واقع از نظر آنان ٬ لوسيفر نماد قدرت شناخت انسان و توانائي بالقوه او براي رسيدن به مقام خدائي با بهره گيري از استعداد هاي خويش مي باشد . آنان معتقدند که اين ويژگيها نهايتا به حذف خدا و نيل انسان به جايگاه حقيقي خود -مقام الوهيت- خواهد شد . اين عقايد تماما در درون اومانيسم و همرده هاي تخصصي تر آن همچون ترانس اومانيسم موجود است . اين فلسفه ها که در قالب اصطلاحات قابل قبول تري در يک متن يهودي-مسيحي يافت مي شوند امروزه بخشي از فرهنگ عمومي را تشکيل مي دهند .("اومانيست" کمتر از "لوسيفرگرا" شيطاني وتهديدآميز به نظر مي آيد) . با پيشرفت هاي علمي و ظهور فن آوريهاي نوين ٬ چهره هاي فوق ثروتمندي همچون ري کرزويل با بکار گيري اين فن آوري ها٬ بدنبال فائق آمدن بر مرگ و نيل به جاودانگي مي باشند. مکس مور که يک روشنفکر ترانس اومانيست است در مقاله ي خود چنين مي نويسد: “خدا٬ آنچنانکه از شواهد بر مي آيد ٬ يک موجود ديگر آزار بوده که قصد دارد با توقيف لوسيفر و مجازات وي٬ او را تحت تسلط قدرت (خدائي) خويش درآورد . احتمالا آنچه که در حقيقت اتفاق افتاده اين است که لوسيفر به تدريج از پادشاهي خدا ٬ بيرحمي او ٬ تمايل وي براي فرمانبرداري محض و اطاعت برده وار از او وخشم ديوانه وارش از تفکر و رفتار مستقل ٬ اظهار برائت و بيزاري نمود . لوسيفر متوجه شد که تا زمانيکه تحت کنترل خدا قرار دارد نمي تواند آزادانه و مستقل بينديشد و رفتار کند . بنابراين او عرش خدا را -که توسط موجودي آسماني و بيرحم به نام يهوه اداره مي شد- بهمراه تعدادي از ملائکه که داراي جسارت کافي براي به چالش کشاندن اختيارات خدا و قدرت وي بودند٬ ترک نمود . لوسيفر به قدر کافي داراي هوش و تفکر انتقادي بود و نيز دلايل کافي براي اينکار داشت. او در برابر خدا و تفکرات متعصبانه ي او ايستاد . لوسيفر نماد کاوش ايده ها و چشم انداز هاي جديد براي دستيابي به حقيقت است”.Max More انتظار داريد اين عقايد کفرآمیز چگونه در مرکز راکفلر تجسم يابند؟ پيکره ها ٬ حجاري ها و نقاشي هاي ديواري همگی به اين موضوع اشاره دارند : پيروزی انسان بر خدا از طريق کسب علم . 2 / 8 / 1390برچسب:, :: 11:34 :: نويسنده : סאגדה
"شيطان يا لوسيفر نيروي خير است ( “خير” در اينجا بعنوان ارزشهاي شخصي يک فرد تعريف مي شود و نه لزوما مفهومي که داراي پذيرش همگاني باشد). لوسيفر در لغت به معناي “روشني بخش” بوده و اين مفهومي است که ما را بسوي درک اهميت نمادين او راهنمائي مي نمايد . ماجرا از اين قرار است که خدا لوسيفر را از بهشت بيرون کرد زيرا او از خداوند سوالاتي مي پرسيد که باعث اختلاف ميان فرشتگان مي شد . بايد اين نکته را نيز بخاطر داشته باشيم که اين داستان از نقطه نظر خداپرستان بيان شده و نه از ديدگاه لوسيفر گرايان . (البته ما راجع به شيطان پرستي رايج صحبت نمي کنيم) . شايد حقيقت خيلي ساده تر از اين باشد ؛ مثلا اينکه لوسيفر از بودن در بهشت انصراف داد." (Max More) لوسيفر گرائي مدرن ريشه در آموزه هاي رمزي و عقايد الحادي مصريان و بابليان باستان دارد . بر طبق اين عقايد ٬ خداي جهان مادي بعنوان يک چهره ي لجوج و ديگرآزار معرفي مي شود که بدنبال نگهداشتن انسان در تاريکي و جهل ابديست . در نقطه ي مقابل ٬ لوسيفر ٬ منجي انسان بوده و به او نعمت آگاهي را اعطا مي نمايد . اگر داستان آدم و حوا را اين بار از ديد لوسيفر مرور کنيم ٬ خواهيم ديد که شيطان در واقع در نقش يک “منجي پنهاني” ظاهر مي شود . او کسي است که با ايستادن در برابر خدا ٬ اين فرصت را در اختيار انسان قرار داد تا او خود بتواند تبديل به خدا گردد واز اين توانائي بالقوه ي خود استفاده نمايد . لوسيفر گرائي نشان دهنده ي يک ارزيابي مجدد و بنيادين از دشمن ديرينه ي نوع بشر يعني شيطان است . هدف نهائي اين مکتب٬ وارونه سازي مفاهيم خير و شر مي باشد . چگونگي اين وارونگي در روايت ديگري از داستان اولين انسان منعکس شده است . برخلاف آنچه که در نسخه ي اصلي کتاب مقدس آمده است ٬ اين تفسير بر مبناي فلسفه ي عرفاني٬ نشانگر ارزيابي مجدد داستان عبري آزمايش اولين انسان و آرزوي او براي تبديل شدن به خدا از طريق خوردن ميوه ي درخت آگاهي مي باشد. (Raschke 26) لوسيفر گرايان تلاش مي کنند تا در طول حيات خود به سطح بالاتري از روشنيدگي (که اغلب با نماد مشعل نشان داده مي شود) دست يابند . يک فرد روشنيده ٬ دانشهاي سري را فراگرفته و از نظر روحي براي احراز مقام خدائي آمادگي دارد . اديان سري کهن مدعی اند فرصتي براي زدودن اخلاق از طريق روياروئي مستقيم با خداوند و يا در بسياري از موارد با عروج به آسمانها و تغيير شکل انسان به خدا را فراهم مي آورند. 1 / 8 / 1390برچسب:, :: 6:31 :: نويسنده : סאגדה
چگونه محل معروف ترين محوطه ي پاتیناژ دنيا مي تواند شيطاني باشد؟ آيا شما مکاني را که در تمام کمدي هاي رمانتيک مي بينيم و يا درخت کريسمس بسيار بزرگي که در همه ي فيلمهاي سال نو ديده مي شود را مي شناسيد؟ این فرا تر از شيطاني ست ٬ این جادوئيست! اگر اين همان چيزيست که در حال حاضر به آن فکر مي کنيد ٬ احتمالا بايد کمي مکث کرده و ادامه ي مطلب را بخوانيد . اگر هم با شنيدن نام "راکفلر" انتظار ديدن انبوهي از نمادگرائي هاي رمزآلود و حتي شيطاني که به نظم نوين جهاني اشاره دارند را داريد ٬ بازهم بايد به خواندن اين مقاله ادامه دهيد زيرا در اينجا قصد داريم اين باورهاي شما را تقويت کنيم ؛ اين چيزيست که همه دوست دارند! اين مجتمع که در شهر نيويورک واقع شده و شامل ۱۹ ساختمان تجاري است شهرت خود را مديون سبک ويژه ي تزئينات هنری بکار رفته در آن است . اين مکان يکي از جديدترين ساختمان هائي در ايالات متحده است که برنامه اي را براي عرضه ي آثار هنري به مردم در دستور کار خود دارد . آثار هنري عرضه شده در اين مکان تماماً منطبق بر يک فلسفه ي خاص هستند . تا جائيکه از برخي هنرمندان خواسته مي شود تا تغييراتي را در آثار خود ايجاد کنند ٬ زيرا اين آثار مي بايست با فضاي کلي مرکز راکفلر تطابق داشته باشند . فضاي اين مرکز چيزي نيست جز : لوسيفر گرائي[1]. [1] عامه ي مردم لوسيفر گرائي را همان شيطان پرستي مي دانند زيرا معتقدند که لوسيفر همان شيطان است . برخي از لوسيفر گرايان اين تعريف را پذيرفته و لوسيفر را جنبه ي روشني بخش شيطان مي خوانند . از سوي ديگر ٬ سايرين با عدم پذيرش اين تعريف اظهار مي کنند که لوسيفر بسيار کاملتر و ايده آل تر از شيطان است . اعتقادات گروه اخير عموما تحت تاثير اساطير مصري ٬ رومي ٬ يوناني و فلسفه هاي رمزي غرب مي باشد . ضمن این که ذکر این نکته ضروریست که اگر لوسیفز خود شیطان نباشد ، قطعاً از شیاطین است . صحن مدور بر روی صحن مدوری که روبروی پیکره ی مسیح وجود دارد٬ انواع خاصی از شکل ستاره ی پنج پر دیده می شود. ستاره ی پنج پر معکوسی که قسمت پائینی آن بلند تر است. قسمت پائین این ستاره های پنج پر معکوس بلند تر از سایر اجزای آن می باشد . این نکته ی جزئی که اغلب از دید بازدید کنندگان پنهان می ماند ٬ مفهوم رمزی عمیقی را در بر دارد . اول اینکه اندازه ی غیر عادی بخش انتهائی ستاره نمایانگر انحراف نیروی خیر است . در ثانی ٬ این شکل خاص که در آن بخش زیرین ستاره از حالت عادی خارج شده مفهومی دقیق و اسرار آمیز را متبادر می کند : هبوط لوسیفر٬ فرشته ی مطرود ٬ ستاره ی صبح . “زمانیکه شکل ستاره معکوس شده و راس فوقانی آن به سمت پائین متمایل می گردد٬ تصویر نهائی نشاندهنده ی نزول ستاره ی صبح است.” منلی پی هال٬ آمزه های سری تمام اعصار پس از درک این مطلب ٬ تضاد نور و سایه به سادگی قابل تفسیر خواهد شد . لوسیفر ٬ آورنده ی روشنی ٬ بعنوان سرچشمه ی نور جهان مطرح می شود . مفهوم مجسمه ی عیسی مسیح که مانعی برای رسیدن نور به زمین می باشد٬ این است که مسیحیت نیز چنین اثر گمراه کننده ای بر بشریت دارد . بنابراین این چیدمان که در ظاهر آمدن مسیح به زمین را گرامی می دارد ٬ بیانگر چیزی دقیقا متضاد با این مفهوم است . عضای برگزیده ی فرقه ی مرمون در برابر پیکره ی مسیح.
بنابر آنچه که در تاریخ آمده است٬ تمام جریانهای معنوی ٬ به نور بعنوان بهترین پدیده ی نشاندهنده ی خیر٬ حقیقت٬ زیبائی٬ دانش و خرد الهی می نگریسته اند . در همه ی هنرهای دینی ٬ سرچشمه ی نور از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است . برخی از مرمونهای با سابقه تر اظهار داشته اند که اعضای این فرقه لوسیفر را به شکل مزورانه ای می پرستند . نمادگرائی موجود دراین مکان مطمئنا این مطلب را اثبات می نماید. پیشکشی قابیل پیشکشی قابیل تصویر فوق یکی دیگر از تصاویر عجیب موجود در مرکز بازدید کنندگان می باشد . حضرت آدم و حوا در برابر قربانگاهی که بر روی آن مقداری میوه وجود دارد زانو زده اند . این تصویر به تورات و ماجرای پیشکش های هابیل و قابیل به خدا اشاره دارد: “۱. و آدم٬ حوا را بعنوان همسر خود شناخت ؛ و حوا باردار شد و قابیل را بدنیا آورد و گفت : خدا به من پسری عطا نمود. ۲. او بار دیگر باردار شد و هابیل را بدنیا آورد. هابیل چوپان شد ولی قابیل به زراعت و کشاورزی پرداخت. ۳. پس از گذشت مدتی٬ قابیل از میوه هایش مقداری را برای پیشکش به نزد خدا آورد. ۴. و هابیل نیز از گله ی خود٬ بره ی پرواری را برای خدا هدیه آورد و خدا پیشکش او را پذیرفت. ۵. ولی خدا هدیه ی قابیل را نپذیرفت. او سر را به زیر انداخت و بسیار خشمگین شد. ۶. و خدا به قابیل گفت که دلیل خشم تو چیست؟ و چرا سر خود به زیر انداخته ای؟ ۷. اگر تو به نیکی انجام دهی٬ از تو پذیرفته خواهد شد؛ و اگر به قصد نیک نباشد٬ گناه بر در سرای تو خواهد بود و ورود به درون تو خواسته ی آن ؛ ولی تو باید بر آن فائق آئی. ۸. و قابیل با برادر خود هابیل سخن گفت؛ و آن واقعه رخ داد؛ زمانیکه آنها در باغ بودند. قابیل بر علیه هابیل برخاست و او را کشت. “ کتاب تکوین٬ فصل ۴ توجه : در کتاب مقدس قبل از اسلام و در اعتقاد غیر مسلمانان قابیل را با نام قاین میشناسند ، که این خود موضوعیست که به سادگی نباید از کنار آن گذشت و نیاز به بررسی مفصل دارد . در اینجا ذکر همین نکته بس که در تمامی موارد کلمه ی Cain قابیل ترجمه شده . ضمن این که طبق همین اعتقادات غیر اسلامی برادر مظلوم و کشته شده قابیل بوده! که بهمین خاطر Abel (قابیل) هابیل ترجمه شده . ضمناً به اعتقادبرخی محققین ریشه ی "نام کابالیسم" در همین موضوع است و در واقع "کابالیسم = قابیلیسم" است . ماجرا بطور خلاصه از این قرار است که هابیل و قابیل پسران آدم و حوا بودند . هابیل چوپان بود در حالیکه قابیل به کشاورزی مشغول بود . وقتی زمان تقدیم پیشکش به درگاه خدا رسید ٬ هابیل یکی از بره های خود را قربانی کرد و قابیل نیز مقداری میوه جمع آوری نمود . خدا هدیه ی هابیل را پذیرفت و پیشکشی قابیل را رد کرد . سپس قابیل خشمگین شد و برادر خود را به قتل رساند. این پیکره که در کلیسای فرقه ی مرمون در معرض دید قرار گرفته ٬ نشان می دهد که آدم و حوا میوه را به خدا عرضه می دارند در حالیکه یک بره (هدیه ی هابیل) در آنجا نشسته و قربانی نشده است . این اثر هنری چه چیزی را بجز حس تنفر و رنجش (ویا حتی لجبازی) از خدای را القا می کند؟ چرا باید پیشکش مطرود قابیل به تصویر در بیاید؟ پاسخ به این ابهامات تنها در عقاید لوسیفرگرایان یافت می شوند زیرا آنها خدای یگانه را موجودی ستمگر و سرسخت می پندارند . تصاویر و اسطوره های موجود در کتاب مقدس که به رویاروئی با خدا مربوط می شوند توسط لوسیفر گرایان مورد پذیرش قرار می گیرد . (به مقاله ی مرکز راکفلر رجوع کنید). بر مبنای اعتقادات آنها ٬ لوسیفر یا آورنده ی روشنی بعنوان منجی پنهانی بشر مطرح می گردد که نعمت الوهیت را به انسان بخشید. دروازه ی عقاب این دروازه در نبش خیابان استیت و در قسمت جنوبی معبد واقع شده و مکان دیگری برای نشان دادن ستاره ی پنج پر معکوس می باشد . در بالای این مدخل ٬ مجسمه ی یک عقاب ۲۰۰ پوندی قرار دارد که یک کندو که نماد ایالت یوتا ٬ فرقه ی مرمونیسم و مسلما یک نماد مهم برای فراماسونها می باشد را در میان پنجه های خود گرفته است. سخن پایانی در این مقاله صراحتا درباره ی نماد های رمزی موجود در میدان معبد سخن به میان آمد . تعداد بسیار زیادی از مفاهیم اسرار آمیز دیگر نیز وجود دارند که جا دارد درباره ی آنها به مطالعه و بررسی بپردازیم؛ از آن جمله می توان به حوض های بازتابنده (که مفهوم "همانقدر که رو به بالا ٬ رو به پائین" را در بر دارند)٬ اشاراتی به صور فلکی مثل زحل و بسیاری موارد دیگر اشاره کرد. حتی با داشتن اطلاعات اندکی در مورد تاریخ و فلسفه و یا اعتقادات مرمونها ٬ وبا دقت در مفهوم نماد های موجود در این مکان می توان به اهداف واقعی این کلیسا پی برد . آئینها ٬ نمادها و طرز کار اعضای این فرقه مستقیما از آئینهای ماسونی اسکاتلندی نشأت گرفته است . مفهوم پنهان هنر بکار رفته در میدان معبد ترکیبی از نمادشناسی الحادی و نفاق آلود بوده و بشکل زیرکانه ای لوسیفر را تقدیس می نماید. من ادعای تخصص در زمینه ی شناخت مرمونیسم و یا جوزف اسمیت - پیغمبر مرمونها - را نمی کنم . ولی با این حال این را می دانم که کتاب مقدس با وجود تحریف و از آن مهمتر قرآن کریم در مورد الحاد و آنچه در این مقاله گردآوری شده به جهانیان هشدار داده است . موزه ی تاریخ وهنر کلیسا این موزه در واقع نمایشگاهی برای بزرگداشت کلیسای فرقه ی مرمون و تاریخچه ی آن است . در اینجا می توان درباره ی نحوه ی مهاجرت و استقرار مرمونها٬ پیامبر و روسای این فرقه از سال۱۸۳۰ تاکنون ٬ اطلاعاتی را بدست آورد . چه جائی بهتر از اینجا برای نمایش . . . ستاره ای پنج پر معکوس وجود دارد؟ ورودی موزه ستاره های پنج پر معکوس این دو ستاره ی پنج پر معکوس در ورودی موزه ی تاریخ وهنر این کلیسا به چشم می خورند . یکبار دیگر باید بر اهمیت تاکید بر این نماد صحه بگذاریم زیرا این نماد معادل تمثال صلیب در کلیساهای معمولی است .
“در نمادگرائی٬ یک شکل معکوس همواره به یک قدرت گمراه کننده اشاره دارد . مردم معمولی حتی به ویژگیهای رمزی و مفهوم کنائی طلسمها شک نمی کنند.” منلی پی هال- آموزه های سری تمام اعصار ستاره ی پنج پری که درون یک دایره واقع شده و در سمت چپ قرار دارد٬ دارای مفهوم عمیقی است و در مراسم های جادویی بکار می رود . می توان ستاره های پنج پر دیگری را نیز در این موزه مشاهده نمود... مرکز بازدید کنندگان
مرکز بازدید کنندگان مکان مورد علاقه ی گردشگران بوده و حاوی بیشترین نمادگرائی در میدان معبد می باشد . اساساً این مکان نشاندهنده ی حقیقت چیزیست که مورد پرستش مرمونها قرار دارد .
تندیس مسیح گفته می شود که تندیس مسیح نشانه ی کلیسای فرقه ی مرمون بوده و برای نمایش در مرکز بازدیدکنندگان قرار گرفته است . این پیکره از روی مجسمه ی مسیح اثر برتل تروالدسن که اکنون در کپنهاک دانمارک نگهداری می شود ٬ کپی برداری شده است.
نسخه ی مرمونی این مجسمه در مقابل زمینه ای غیرعادی جای گرفته است : کیهان . این موضوع احتمالا به مفهوم عرفانی “مسیح آسمانی” اشاره دارد . اما با این حال یکی از جزئیات قابل توجه و غیرعادی است . شاید شما نیز اطلاع داشته باشید که یکی از روشهای اصلی برای تحلیل یک اثر هنری بررسی رابطه ی نور و سایه در آن اثر می باشد . در این صحنه پردازی ٬ مجسمه مسیح بگونه ای قرار گرفته است که در واقع سایه ی خود را برفراز کره ی خاکی افراشته است. سایه انداختن بر چیزی بطور نمادین به معنای نگهداشتن آن در تاریکی و جهل است . اگر این پیکره از عیسی مسیح او را بعنوان منشاء نور معرفی نمی کند پس معنای آن چیست؟ پاسخ این پرسش را می توان در زیر گنبد مرکز بازدید کنندگان یافت .
میبینید؟ تهمت به پیامبر خدا و طغیان در برابر خدا . . .
و چه گمراهند کسانی که به خیال باطل خود به سمت نور و روشنی بخش {لوسیفر} در حرکتند در حالی که در گمراهی آشکار هستند .
آیه مرتبط :
"اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ" . آیه ۲۵۷ سوره بقره ترجمه : خداوند سرور کسانى است که ایمان آوردهاند آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مىبرد و[لى] کسانى که کفر ورزیدهاند سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مىبرند آنان اهل آتشند که خود در آن جاودانند . میدان معبد در قلب سالت لیک سیتی (Salt Lake City)٬ مرکز ایالت یوتا ٬ قرار گرفته است . این مکان مرکز دینی ٬ فرهنگی و اجرائی فرقه ی مرمون می باشد.این ده جریب زمین٬ زیربنای ساختمان هائی چون یک معبد٬ یک پرستشگاه با سقف گنبدی ٬ چند ساختمان دیگر و تعدادی بقعه و بنای یاد بود است.ممکن است این مکان مقدس و اخلاقی به نظر برسد ولی نگاهی دقیق تر به این بناها وجود نمادهای رمزی٬ الحادی و ماسونی را آشکار می سازد. بررسی های بیشتر در باب این مسائل تنها به مناقشات درباره ی مرمونسیم (Mormonism) دامن زده و حقیقت خدای واقعی آن را آشکار می سازد. وهم انگیز است . . . هدف این مقاله محکوم کردن فرقه ی کفرآمیز مرمونیسم نیست بلکه در اینجا تنها به تحلیل نمادهای موجود در این مکان خواهیم پرداخت . یک بازدید کننده ی این محوطه ی دینی خود را در میان انبوهی از نمادهای سری مربوط به شیطان ، الحاد کهن و مسایل جادویی خواهد یافت.چرا این نمادها باید بر روی ساختمانی که همگان آنرا بنائی مسیحی می پندارند وجود داشته باشد؟ بسیاری ازمرمونهای با سابقه تر چنین اظهار می کنند که این فرقه بطور محرمانه پیروان خود را به پرستش لوسیفر وامی دارد . آیا حق با آنهاست؟ معبد این معبد ٬ بنای اصلی میدان معبد را تشکیل داده و بعنوان معادل کلیسای عیسی مسیح برای پیروان فرقه ی مرمونیسم که خود را “قدیسان دنیای مدرن” می نامند٬ به شمار می رود . نمای این ساختمان سنگی و وهم انگیز است و اطراف آنرا تعداد زیادی پیکره احاطه کرده . گفته می شود که معماری این بنا از همان اصول معابد باستانی بیت المقدس پیروی می کند . ما همچنانکه این نظریه را بنا به دلایلی که ذکر خواهد شد رد می کنیم٬ به جزئیات بیشتری از ساختار این معبد خواهیم پرداخت. ستاره پنج پر معکوس نمای بیرونی معبد حاوی نماد هائیست که نمی توان آنها را تنها الگوبرداریهای ساده ای از الحاد کهن دانست بلکه این نمادها مستقیما با مفهوم شیطان و اهریمن در ارتباطند. واضح ترین نماد٬ ستاره ی پنج پر معکوس است. این نماد در تمام قسمتهای معبد به شکلهای گوناگون قابل رویت است. یک ستاره ی پنج پر نماد پنج عنصر و حفاظت در برابر ارواح خبیث بوده و نسبت طلائی نیز در آن بکار رفته است . همچنین این شکل نشانگر غلبه ی روح الهی بر طبیعت پست انسان می باشد . اما ٬ یک ستاره ی پنج پر معکوس نمایانگر فرمانبری روح از ماده و تسلیم انسان در برابر امیال پست دنیویست . تعابیر الیفاس لوی از ستاره های پنج پر معمولی و معکوس ، بر خلاف نظر عامه ی مردم٬ لوی اولین کسی نبود که از ستاره ی پنج پر معکوس بعنوان یک نماد منفی بهره گرفت . این نماد قرنها پیش از انتشار آثار وی ٬ در آئینهای جادوئی بکار گرفته می شد .
“ ستاره ی پنج پری که نوک آن به سمت بالاست٬ شیطان را می راند. ولی ستاره ی پنج پر معکوس که دو راس آن رو به بالاست ٬ نمادی از شیطان بوده و جذب کننده ی نیروهای اهریمنی می باشد؛زیرا این شکل معکوس شده و نماد عدد ۲ است. این شکل٬ نشانگر بز بزرگ جادوگران “سبث” بوده و دو راس رو به بالای آن شاخهای این بز را در خود جای می دهند.”ریچارد کاوندیش - هنرهای سیاه خورشید ٬ ماه و ستارگان بر روی دیوارهای معبد تصاویری از خورشید ٬ وضعیتهای مختلف ماه و ستارگان (به شکل ستاره ی پنج پر معکوس) نقش بسته است . این سه دسته از اجرام آسمانی را می توان در معابد الحادی کهن یافت . استفاده از این اشکال نیز به دوران پرستش بال (Baal) بازمی گردد . براساس ادیان سری ٬ فرقه های رمزی مانند فراماسونری این نمادها را حفظ کرده و هنوز آنها را در بناهای یادبود خود بکار می برند . چشم جهان بین این نماد کلاسیک ماسونی که نشاندهنده ی “معمار بزرگ” می باشد درست بر سر در معبد قرار گرفته است . در کنار این نماد یک پرده و نور و درخششی مشاهده می شود . به احتمال زیاد این علائم نشانگر فرایند عضویت در کلیسای مرمون ٬ که بسیار مطابق با فراماسونری به نظر می رسد ٬ می باشد .
دست دادن رمزآلود مرمونها نیز درست مانند فراماسونها٬ طی فرایند عضویت٬ با دست دادنهای رمزی و کلمات ورود آشنا می شوند . این تصویر دست دادن بر سردر این معبد٬ با تصاویر دست دادن در ساختمان ها و بناهای یادبود ماسونی شباهت بسیار دارد . شکل زیر نمونه ی از این تشابهات می باشد: در بالای این تصویر عبارتی بدین مضمون به چشم می خورد: “من آلفا و امگا هستم”. این عبارت برگرفته از کتاب مکاشفات (که در آینده در وبلاگ ماسون یاب به آن بطور مفصل اشاره خواهد شد) می باشد . معنای ضمنی این جمله این است: “من اول و آخر هستم” . حقیقتی که بر فراز تصویر دست دادن حک شده٬ ونمادی که بیانگر عقاید سری اعضای فرقه ی مرمون می باشد ٬ هر بیننده ایرا به این فکر وا می دارد که این آلفا و امگا کیست و این اول و آخر کیست؟ اما چرا "اول و آخر" ؟ . با شناختی که ما از فرقه های سری و مطابق با فراماسونری و کابالا داریم ، میدانیم که قطعاً مقصود از این "آغاز و پایان" هرکه باشد خدای یگانه (الله) نیست . جالب اینجاست که این دو مورد از اسماء الهی هستند! در همین زمینه قرآن کریم به ما میگوید : « هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» (حدید آیه 3) در تفسیر المیزان جلد ۱۹ صفحه ۲۵۴ در زیر این آیه میخوانیم : " . . . خداى تعالى بر هر چیزى که فرض شود قادر است ، قهراً با احاطه قدرتش به هر چیزى از هر جهت محیط هم هست، پس هر چیزى که فرض شود اول باشد خدا قبل از آن چیز بوده، پس او نسبت به تمام ماسواى خود اول است، نه آن چیزى که ما اولش فرض کردیم، و همچنین هر چیزى که ما آخرینش فرض کنیم خداى تعالى بعد از آن هم خواهد بود، چون گفتیم قدرتش احاطه به آن چیز دارد، هم به ما قبلش و هم به ما بعدش، پس آخر خدا است، نه آن چیزى که ما آخرینش فرض کردیم . . ." تفسیر المیزان جلد ۱۹ صفحه ۲۵۴ آیا توضیح بیشتری در این باره لازم است؟ حوض غسل تعمید هر معبد متعلق به فرقه ی مرمون دارای چنین حوضی برای غسل تعمید بوده که بر فراز ۱۲ گاو نر قرار می گیرد . مرمونها اظهار می کنند که این سازه از حوضچه ای که در ورودی معبد سلیمان قرار داشت ٬ الهام گرفته شده است . تنها نکته ای که آنها از ذکر آن (گویا عمداً) غفلت کرده اند این است که طبق اعتقادات خودشان حوضچه ای که در معبد سلیمان قرار داشت ٬ توسط کاهنان معبد برای شستشوی خود پس از انجام مراسم قربانی حیوانات مورد استفاده قرار می گرفت نه برای تعمید دادن مردم . قطعا این حوضچه برای “غسل دادن اجساد” -که از آموزه های این فرقه بوده و با این عمل فرد متوفی پس از مرگ بخشی از کلیسای مرمون می گردد-نیز بکار نمی رود. رسوائیهای زیادی در رابطه با این نوع غسل به بار آمده که یکی از آنها بعنوان مثال غسل دادن قربانیان هولوکاست بدون رضایت خانواده هایشان بود. اخیرا نیز مادر باراک اوباما که در اثر ابتلا به سرطان جان باخت٬ بدون رضایت وی توسط مرمونها غسل داده شد. شواهدی دال بر وجود چنین آئینی در مسیحیت یا دین یهود در قرون گذشته وجود ندارد. مرمون های باسابقه تر که بارها شاهد این گونه مراسم ها بوده اند٬ اظهار می دارند که این آئینها از مراسم جادوگری و احضار ارواح برگرفته شده است.
26 / 7 / 1390برچسب:, :: 1:36 :: نويسنده : סאגדה
جمعبندی 25 / 7 / 1390برچسب:, :: 1:23 :: نويسنده : סאגדה
گروه شیطانپرستان 24 / 7 / 1390برچسب:, :: 1:21 :: نويسنده : סאגדה
اشاره: 23 / 7 / 1390برچسب:صنعت سینما, :: 9:34 :: نويسنده : סאגדה
گفتار دوم: سينماي امريكا و لابي يهود 22 / 7 / 1390برچسب:صنعت سینما, :: 4:28 :: نويسنده : סאגדה
گفتار نخست: رسانه سينما به مثابه ابزاري مؤثر 21 / 7 / 1390برچسب:صنعت سینما, :: 6:10 :: نويسنده : סאגדה
يكي از ابزارها در مقوله عمليات رواني، رسانههاي ديداري ـ شنيداري است كه براي تأثيرگذاري بر ادراك مخاطب از آن استفاده فراوان ميشود. در اين زمينه، نوشتار حاضر ميكوشد فيلمهاي تأثيرگذار رواني ـ اجتماعي توليد شده در سينماي امريكا را كه به ذهنيتپردازي ويژه در بينندگان بر اساس اهداف از پيش تعيين شده رژيم صهيونيستي ميپردازد، مورد بررسي قرار دهد. 16 / 7 / 1390برچسب:شیطان پرستی, :: 9:55 :: نويسنده : סאגדה
3. شیوههای تبلیغ * اعمال و زمان شیطان پرستی : زمان شیطان پرستی در زمانهای بسیار قدیم و قرون اولیه آدمی در چندین زمان انجام میگرفت : اولین زمان هنگام کسوف و خسوف بود ؛ بر این تصور که شیطان و خدای تاریکی از انسانها عصبانی هستند و منتظر هدیه خود و اگر برای آنها قربانی انجام نمیگرفت خدای تاریکی و شیطان تمام انسانها را قتل عام میکردند لذا برای آرامش شیطان قربانی کردن انسان انجام میشد . این مراسم به خصوص در قبایل آمریکای جنوبی بسیار فراوان دیده شده است به گونه ای که اکتشافات به دست آمده وجود این قربانی کردنها را تصدیق میکند و اتاقهای مخصوص قربانی کردن نیز به شیوهای خاص بنا شده بود و تزئینات خاص خود را داشت . البته قربانی کردن انسان در زمانهای دیگر نیز انجام میشد که اکنون قربانی کردن انسان در دوره کنونی در یک شب کاملا تاریک انجام میشود .اعمال مراسم شیطان پرستی نیز بسیار زیاد است و به ذکر چند مورد بسنده می کنم.مهمترین اعمال آنها اعمالی است که همیشه انجام میدهند و در آن به انجام امور جنسی میپردازند و همچنین از شیطان برای پیشبرد اهداف حاضرین کمک میخواهند و اگر کسی مشکلی داشته باشد برای حل مشکل وی دعا می شود. مراسم بعدی ؛ مراسم عضویت یک عضو جدید به این هیئت و مجموعه است که این کار توسط کشیش کلیسای شیطان و یا همسر وی ( بستگی به مذکر یا مونث بودن عضو جدید دارد ) انجام میشود . * مراسم قربانی کردن : در شیطان پرستی جدید قربانی کردن مفهومی ندارد اما برای آنان که هنوز پیرو شیطان پرستی قدیمی و قرون وسطایی هستند این کار در شبی تاریک انجام میشود . قربانی توسط آب مقدس غسل داده میشود و بر روی محراب خوابانده میشود . البته اصولاً قربانیها قبل از انجام مراسم بیهوش میشوند . و در کاملترین مراسم قربانی کردن برای شیطان ؛ قربانی پس از کشته شدن و نوشیدن خون وی توسط آتش سوزانده میشود . در این مراسم خواندن اوراد مخصوصی به زبانی کاملا بی معنی و گاها عبری انجام میگیرد . مراسم معروف نماز سیاه یا نماز جماعت سیاه : شاید معروفترین مراسم آنان باشد . این مراسم در کلیسای شیطان پرستی انجام میشود و دقیقا همان مراسم عشای ربانی مسیحیت است با این تفاوت که تمام کارها برعکس انجام میشود و البته کارهایی نیز در آن مراسم انجام میگیرد که از ذکر آنها خودداری میکنم . مراسم پیوستن عضو جدید : در مراسم پیوستن عضو جدید به شیطان پرستان که البته همچنین عملی در جادوگری نیز وجود دارد بوسه مقدس است . این بوسه توسط همسر یا خود کشیش به بدن شخص عضو شونده زده میشود. 7) شیطانپرستی به مثابه یک تهدید در این بخش به دنبال آن هستیم تا به تبیین " تهدید " آمیز بودن فعالیت گروههای شیطانپرست در داخل کشور بپردازیم . 1. همکاریهای جاسوسی با توجه به اینکه در 4 کشور آنگلو ساکسون مکانهای مقدس شیطانپرستان با نام " کلیسای شیطان " واقع شده است و در همین کشورها نیز بنابر بر دلایل سیاسی از گروههای ناهنجار اجتماعی و سیاسی مهاجر و مسافر بهره برداری جاسوسی می شود لازم است که به صورت ویژه به همکاریهای جاسوسی عناصر مربوط اشاره داشت. 2. جرائم باندی در جهان کنونی جرایم در دو دستهبندی کلی یعنی جرایم فردی و غیرسازمانی و جرایم باندی یا سازماندهی شده ، ارزیابی و تحلیل میشوند . مصادیق جرایم باندی یا سازمانی بمبگذاری ، اقدام برای ترور ،قاچاق مواد مخدر علیالخصوص مواد مخدر شیمیایی ،راهاندازی مراکز فساد و.. میباشد که طبق تحقیقات به عمل آمده شیطانپرستان با تمامی جرایم مذکور ارتباط داشته و عمدتا از طریق مشارکت در آنها بودجههایی را دریافت مینمایند . 3. روابط سازمانی روابط سازمانی در ادامه جرایم سازمانی و بلکه به عنوان عامل زیربنایی بر آن تعریف میشود . از سوی دیگر ایجاد برخی ناامنیهای عمومی و اجتماعی در اثر عنصر روابط سازمانی جهت مییابد . البته نگاهی جامعتر به سایر بخشهای مورد اشاره در پژوهش میتواند هرچه بیشتر گویای این مطلب باشد ، لکن تاکید بر این نکته ضروری است که اعضای این گروهها عمیقاً سازمانگرا و سازمانمحور میباشند. 4. ارتباط خارجی همانطور که در بند اول اشاره شد ، شیطانپرستان در 4 کشور آنگلو ساکسون ، یونان و رژیم صهیونیستی دارای تشکیلات سازمانی اماکن مقدس و ... میباشند که زمینهساز ارتباطات مختلف از مجراهای گوناگون را برای ایشان فراهم میآورد . حجم روابط به خودی خود می تواند منشا تهدیدات امنیتی متعددی برای کشورهای اسلامی بخصوص نظام اسلامی باشد . همچنین نباید از نظر دور داشت بقا و استمرار فعالیت اینگونه گروهها به لحاظ ماهیت و اهداف عمیقاً نیاز به روابط با خارج از کشور دارد . در این باره باید عنایت ویژهای نیز به ارتباط این افراد با خانوادههایشان در سایر کشورها علیالخصوص کشورهای آمریکایی و اروپایی داشت . 5. سرقت اغلب جوانان که به شیطانپرستان می پیوندند حتی چنانچه از خانواده های ثروتمند نیز باشند از اعضاء مطرود خانواده به حساب میآیند ، لذا حضور ایشان در جمع گروه اجتماعی میتواند زمینه جرایمی را همچون سرقت برای تامین منابع مالی فراهم آورد که این سرقتها در ابعاد مسلحانه طبیعتا تهدیدی برای امنیت اجتماعی به شمار میآیند . در این خصوص مجدداً تاکید میشود که هرگونه دامن زدن به فساد چون از باورهای شیطانگرایان میباشد . بدیهی است که بخشی از این مفاسد نیز در پوشش سرقتهای متعدد انجام میپذیرد ، باید در نظر داشت که سرقت نیز عاملی است برای نزدیکی به شیطان . 6. تجاوز جنسی در جمع شیطانپرستان اصولا تجاوز جنسی یک ارزش و شرط برای ورود و استمرار حضور در گروه به حساب میآید . این تجاوز که عمدتا با قتل ،تجاوز به همجنسان و کودکان نیز همراه است عنصر اصلی ایراد خسارت و انتقامگیری از فرد متجاوز جنسی است . تصور شیوع یافتن این ضد فرهنگ مخرب نیز میتواند مرزهای امنیت اخلاقی را در جامعه درنوردد . تجاوز جنسی از ضدارزشهای تبلیغی این دست گروههاست که دائماً با ساخت نماهنگ ، تنظیم آلبومهای موسیقی ، ترویج فکری و از طریق فیلمهای مبتذل دنبال میشود . در حقیقت شیطانگرایان مدعیاند " تجاوز " تنوع در کسب لذت جنسی است . ![]() 7. قتل قتل یک عمل شیطانی بزرگ به حساب آمده و شیطانپرستی که تعداد و کیفیت قتلهایش بیشتر باشد به درگاه شیطان نزدیکتر خواهد شد . ناگفته پیداست که این مولفه نیز تاثیرات سوء امنیتی را به همراه خواهد داشت . افزایش تعداد قتل در جوامع مختلف یکی از معیارهای بینالمللی و تعیینکننده درخصوص وضعیت امنیتی هر کشور به شمار میآید ، حال اگر این جرم کلان با یک اندیشه سازماندهی شده و تقدسزا همراه شود و حاشیههایی چون تجاوز جنسی را نیز با خود همراه سازد ، ناگفته پیداست که میتواند تاثیرات گستردهای را در خدشهدار نمودن مقوله مهم امنیت به همراه داشتهباشد . 8) وضعیت فعلی شیطانپرستی در ایران وضعیت فعلی این گروهها در ایران طی 5 بخش که در ادامه شرح آن میآید خلاصه میشود : 1. تحرک در اینترنت وبلاگنویسی ،گفتگو در محیط یاهو 360 درجه ، سایت کلوپ دات کام ، دریافت خبرنامهها و ... از جمله تحرکات اینترنتی شیطانپرستان ایرانی است که تاکنون نیز ادامه دارد (در آینده گزارش ویژه از تکتک حوزه های یاد شده ارائه خواهد شد.) 2. ترویج نمادها مغازهها و اصناف فروشنده زیورآلات نقرهای ، فروشگاههای پوشاک جوانان و بانوان علیالخصوص در شهر تهران وظیفه عمده ترویج شیطانپرستی در داخل کشور را بر عهده دارند . در برخی موارد حتی میتوان اظهار کرد که فروشندگان و مدیران حتی اطلاع اندکی از محتوای عمل خود ندارند . همچنین گفتنی است برخی از چهرههای مطرح موسیقی پاپ و متالیکا در تهران و شهرستانها به کرات و از طرق مختلف این نمادها را حمل و معرفی و به صورت مستقیم و غیرمستقیم به ترویج آنها میپردازند . سایتها و وبلاگهای فارسیزبان نیز نقش عمدهای را در گسترش و معرفی این نمادها ایفا میکنند . 3. ترویج متالیکا گروههای موسیقی متالیکا همچون گروه " رامان " و گروه (DSD) که توسط " بابک خواجهپور ، ژانو باغومیان ، لویک یومیان و کارن آراکلیان " اداره میشود به عنوان شاخصی از فعالیت رو به گسترش گروههای متالیکا قابل ذکر هستند. 4. پارتیهای شبانه پارتیهای شبانه " رپرها " ، جشنهای فارغالتحصیلی و مهمانیها خاص دوستانه همواره به عنوان کانون فعالیت شیطانپرستان قابل ذکر هستند . در این مراسم و هر بار گروهی از جوانان با انواع و اقسام مختلف با اندیشهها و ظواهر شیطانگرایی آشنا و یا جذب آنها میشوند. 5. همکاری با سلطنتطلبها اوایل سال گذشته میلادی خبری در وبلاگهای وابسته به شیطانپرستان ایران منتشر شد که " اهریمن " سر کرده ایشان پیوستن گروهش را به " انجمن پادشاهی ایران " اعلام میکرد. و شما حتما می دانید بودجه و امکانات مستقیم و غیر مستقیم تمام این ها از کجا تامین می شود؟ صهیونیست های مقیم آمریکا بودجه داخلی سازمان اطلاعات و وظایف ویژه (موساد) המוסד למודיעין ולתפקידים מיוחדים خاندان روچیلد و ..... 13 / 7 / 1390برچسب:, :: 12:30 :: نويسنده : סאגדה
درباره ارتباط میان شیطانپرستی و صهیونیسم میتوان به نمادها، آداب و مناسک مشترک شیطانپرستی با فراماسونری اشاره کرد. گذشته از اعتقادات، اعمال و سمبلها، شیطانپرستان، ظاهری متفاوت با دیگران دارند که می توان آنها را به راحتی از دیگر افراد جامعه، تشخیص داد به طور مثال مدل موهایشان عجیب و غریب است. اکثرا ابروهایشان را می تراشند یا به سمت بالا طراحی می کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکی، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه، صورتکهای شیطانی و سمبلها خالکوبی میکنند، لباسهایشان از جنس جیر و چرم و اکثرا به رنگ مشکی و قرمز میباشد، چکمههای چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است میپوشند. افراد وابسته به این فرقه مانند فراماسونها از برخی علائم و نمادهای رفتاری نیز برای ابراز همراهی با این فرقه استفاده میکنند. یکی از این علائم دست شیطان (یا کرنوتی در ایتالیایی) به معنی حکومت شیطان است. این علامت جهانی از سوی سیاستمداران، افراد مشهور و گروههای «هوی متال»، برای اظهار وفاداری به نیروهای شیطانی به کار میرود و علامت بصری به معنای «سلام شیطان» است. شیطان پرستی مدرن، فراماسونری و صهیونیسم بینالملل از طرفی صهیونیسم بینالملل با تکیه بر سرمایهداران بزرگ خود و با صرف مبالغ هنگفت، دست به ساخت این جریانها زده و همواره به طور عمدی تلاش میکند تا نمادها و مناسک موجود در آئین یهود را در این فرقهها تعمیم دهد تا علاوه بر در دست داشتن رشته کنترل آنها، همواره تصویر با هیبت و مخوفی را از خود در اذهان جهانی به جا گذارد. البته رفتارهای صهیونیستها که تبدیل به هستهای خاص و منسجم در دل جامعه یهودی شدهاند، همواره مورد تایید کلیت یهودیان نبوده است و ریشه در محافل ثروت و قدرت جهانی دارد. به عنوان نمونه یکی از جریاناتی که توسط یهودیان در قالبی سیاسی بازتولید شده جریان فراماسونری است. هر چند شکل نخستین فرماسونری یک تشکل مخفی صنفی و فنی در دایره معماران بود اما بعدها مورد بهرهبرداری سرمایهداران و قدرتهای پنهان وابسته به محافل صهیونیستی قرار گرفت و تبدیل به جریانی سیاسی و فرهنگی گردید و بر اساس منافع محافل زرسالار و زورمدار حامی خود، در اقصی نقاط جهان گسترش یافت. از آنجا که در نسبت میان صهیونیسم و فراماسونری شکی نیست، درباره ارتباط میان شیطانپرستی و صهیونیسم میتوان به نمادها، آداب و مناسک مشترک شیطانپرستی با فراماسونری اشاره کرد به عنوان نمونه فصل مشترک مهم و اصلی این جریانها الحاد و مبارزه با دینداری است. از دیگر نقاط مشترک میتوان به فعالیت پنهانی و شبکهای، سانترالیزم شدید در دو تشکل، برخورد قاطع و حذف فیزیکی افراد خارج شده از تشکیلات، مناسک جنسی و انجام رفتارهای نابهنجار و غیر متعارف از سوی افراد در برنامههای گروهی اشاره کرد. مشترکات شیطانیسم و یهودیت ۴- وجود کلمات عبری در انجیل شیطانی در کنار کلمات انگلیسی و یونانی. 12 / 7 / 1390برچسب:, :: 1:19 :: نويسنده : סאגדה
مناسک جنسی در فرقه کابالا مسئله دیگری که در فرقه کابالا حائز اهمیت است مناسک جنسی این فرقه است که از نیمه سده هجدهم و براساس آموزههای فری به نام یعقوب بن یهودا لیب ، که با نام یاکوب فرانک (1791 ـ 1726) شهرت دارد ، ظهور کرد . یاکوب فرانک شاخه " فرانکسیت " فرقه کابالا را بر بنیاد میراث شاخههای متعلق به " شابتای زوی " و " ناتان غزهای " بنا نهاد . وی که به یک خانواده بنا نهاد . وی که به یک خانواده ثروتمند تاجر و پیمانکار یهودی ساکن اوکراین تعلق داشت و همسرش نیز از یک خانواده ثروتمند تاجر بود ، در جوانب به طریقت کابالا جذب شد ، کتاب " ظُهَر " (Zohare) (کتابی که موسیبن شم تاولئونی در سالهای 1280 ـ 1286 میلادی نوشت و با تدوین این کتاب ، تصوف رازامیز کابالا به صورت یک نظام فکری و عملی سازمانسافته و منسجم درآمد و شکل نهایی یافت) را خواند و به عضویت شاخه شابتایزوی درآمد . در دسامبر 1755 فرانک از سوی سران فرقه دونمه برای تصدی ریاست این فرقه در لهستان به همراه دو خاخام راهی زادگاه خود شد . فرانک در راس فرقه شابتای در پودولیا قرار گرفت ولی کمی بعد ، در ژانویه 1756 کارش به رسوایی کشید . زمانی که فرانک و پیروانش در یک خانه در بسته مشغول اجرای مناسک جنسی مرسوم در فرقه شابتای بودند ، به علت باز شدن تصادفی پنجرهها ، مردم مطلع شدند و ... . یکی از مواردی که توانسته از کابالا به شیطانپرستی راه یابد نماد " پنتاگرام " یا ستاره پنج پر است که در بخش بعدی اشاره بدان خواهد شد . این نماد به مثابه ابزاری برای جادوگران کابالیست مورد استفاده قرار میگرفته . همچنین شنیدنی است که بخش عمدهای از بازیگران و خوانندگان فحشا محور جهان همچون " مدونا " کابالیست میباشند . " مدونا " سال 2005 رسما عضویتش را در گروه های کابالا اعلام کرد و نام یهودی " استر " را بر خود نهاد. نقطه دیگر اشتراک کابالا با شیطانپرستی دیدگاه جنسی این دوست که در هر دو نحله فاسد لذت جنسی در اولویت قرار دارد . بنیانگذاران کابالا همان افرادی هستند که سپس نهضتی !!! را با عنوان " پرستش زنان " تشکیل دادند که میتوان به صراحت آن را یک جریان شهوتمحور خطاب کرد . این گروه جریانی را در ادامه بنا نهاد تا رابطه جنسی نه به مثابه یک عمل برای تداوم نسل بلکه در راستای هدف انسان در زندگی به آن نگاه شود . برخی از کارشناسان بر این باورند که کابالیستها ذائقه جنسی مردان و زنان را در سراسر عالم مورد دستخوش تغییر و تحول به سمت توحش قرار دادهاند ، مانند تغییر جنسیت " مایکل جکسون " و ... . اگرچه ذکر سایر توضیحات مناسب این نوشتار ارزیابی نمی شود لکن یادآوری این نکته ضروری است که یهودیان و صهیونیستها به شدت از سخن راندن در باب کابالا پرهیز دارند و امروز تنها یک کتاب فارسی در این خصوص قابل دسترسی بوده و در صفحات مقالات اینترنتی نیز تا دو سال قبل به جز " کابالا شدن مدونا " خبری در دسترس عموم قرار نداشت . 3. نمادها در بررسی نمادهای متعلق به شیطانپرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است . در ذیل برخی از نمادها که به عنوان نگین انگشتر ، گردنبند ، تصاویر بر روی دستبندها ، پیراهن ، شلوار ، کفش ، ادکلن ، ساعت و ... درج شده و از جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است ، مورد بررسی و معرفی قرار میگیرد : اگر نوشته وسط نماد یعنی (Satanism) به معنای شیطانگرایی به همراه دایره حذف کنیم ، آن وقت یک ستاره پنجضلعی بر جای میماند که همان نشانه ستاره صبح یا پنتاگرام (pentagram) باقی میماند . اگر خوانندگان محترم با یاد داشته باشند این همان ابزاری است که در نجوم کابالایی مورد استفاده قرار می گرفت و انواع آن در علائم شیطانپرستی دیده میشود . این سمبل نیز همان پنتاگرام است ، با فرق اینکه انواع آن گاه پنجضلعی وارونه (inverted pentagram ) یا دیو (Baphomet ) و به شکل در میان نمادهای شیطانپرستان به چشم میخورد . لازم به یادآوری است که برخی از شیطانگرایان محدوده جغرافیایی " تحت سلطه " این نماد و در واقع منطقه نفوذ شیطانگرایی را در نقشه ذیل توصیف مینمایند . (محدوده در ایسلند و اروپا) درمیان پنتاگراهای قبلی تصویر سر یک بز تعبیه شده است که اقدامی ضد مسیحی ، به این معناست که مسیحیان معتقدند که مسیح همچون یک بره برای نجات ایشان قربانی شده است و با توجه به اینکه ایشان بز را نماد شیطان و در برابر بره میدانند این آرم را انتخاب کردهاند . 14 / 7 / 1390برچسب:, :: 23:57 :: نويسنده : סאגדה
1. دروزیها
![]() دروزیها اقوام مهاجری هستند که از مناطق غربی کشور طی فاصله زمانی حداقل 10 قرن پیش به دلیل آزارهای حکومت وقت بر علیه شیعیان فراری شده و در مناطق از فلسطین اشغالی ، سوریه ، لبنان و ... سکنی گزیده اند و البته تحت تفکر یهود به شیطان پزستی گرویدند چرا که دیدگاه اولیه آنها گونه ای از تقدیس به دلیل ترس از ورود شیطان به زندگی روزمره شان بود. برخی از مورخان و کارشناسان ادیان بر این باورند که دروزهای " درونگرا " نوعی از شیطانپرستی را اختیار کردهاند و ریشههایی از ایشان نیز در عراق و ایران (مناطق غرب کشور ایران) مستقر هستند و دارای معبد مقدس میباشند .
|
آخرین مطالب پيوندها
در صورت لینک کردن من خودکار لینک میشین نويسندگان |
|||
![]() |